انتظار

درخلوت خودهنوز یادت هستم


برگردکه سخت بیقرارت هستم


بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست


بی حوصله ام درانتظارت هستم


عاشق نشدی تاکه بدانی دردم


من زنده به لبخندونگاهت هستم


گمنام ترین شاعراین شهرمنم


من عاجزگفتن به کلامت هستم

 

درشعرخودم نشدتو را وصف کنم


بی واژه ترین واژه ی نابت هستم


آیینه تو را بدید و برمن حق داد


فهمیدکه مجذوب جمالت هستم


ایکاش بهار شیشه ای از عطرش


می داد که تشنه ی بهارت هستم


آسان بودانتظار گر چو صیاد رسی


بینی که هنوز هم به دامت هستم


اشکم همه لبخند شود گر گویی


تا آخر عمر در کنارت هستم...



فرزانه طاهری

 

 


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


پدر

با وجودت زندگی راپرسعادت می کنی

 

آفتاب مهربانی  را عنایت  می کنی

 

چون درخت سایه گستربرسرم افتاده ای

 

درپناه امن خودازمن حمایت می کنی

 

تا نباشم  در ستیز  گرد باد زندگی

 

درهجوم بادوطوفان استقامت می کنی

 

چهارفصل زندگی ازخودگذشتی بهرمن

 

با بهشت مادران داری رقابت می کنی

 

دست لرزانت چو می بوسم زیارت کرده ام

 

ای پدر با دستهای خودعبادت می کنی

 

فرزانه طاهری


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


شعر مرا پرترانه کن

امشب بیاوشعرمراپرترانه کن

 

گل واژه ای بیاروغزل عاشقانه کن

 

دربزم شعروادب نیست جای من

 

برمن مگیرخرده وکمتربهانه کن

 

گیرم تمام قافیه هایم غریب است

 

ازعشق مثنوی بسازوبسویم روانه کن

 

شعرترم که پرازسوزودرداست

 

مصداق گریه واشک شبانه کن

 

این شعررابه قالب قلبم سروده ام

 

کمتربه وزن وعروضش نشانه کن

 

احساس رابه جناس وردیف نتوان گفت

 

کمتربه شعرمن بخندوجنونم فسانه کن

 

اکنون که شعرمراپاره میکنی

 

درآب جویباربریزوروانه کن..

 

                                           شعر فرزانه-طاهری


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


سال نو

باز هم فصل بهاران می شود


سال نوکم کم نمایان می شود

عیدمن وقتی نباشی پیش من


مثل عیدسوگواران می شود


سنبلم پژمرده همچون روح من


سبزه عیدم پریشان می شود


ماهی تنگ بلورم توی آب


از نفس افتاده بیجان می شود


آینه مات است برچشمان من


ازغم من شمع گریان می شود


جام گلگون دلم آشفته حال


گرگرفته داغ وسوزان می شود


روزمیلادم رسیده بازهم


خانه ام خالی زیاران می شود


انتظارشادباش ازسوی تو


نیست درقلبی که ویران می شود


دل بریدن ازهمه امیدها


درنبودت سخت آسان می شود


مثل هرسال دگراین سال هم


بی توعیدم طی به هجران می شود


فرزانه طاهری


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


برای گفتن من

 برای گفتن من

صفت هامبهم

وفعل هابی مصدر!!

فعلی بایدبی زمان

که دلالت کند به لحظه های باتوبودنم

وقتی تونیستی

اندوهم وصف نشدنیست!؟

هیچ مکانی ظرفیت دلتنگیم راندارد!

ظرف زمان ازبودنت خالیست!

عمق فاجعه ازنهادم پیداست!!

وقتی درضمیرم تنهاتورامی خواهم


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


شهیدگمنام


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


افسوس برمن


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


دلتنگ


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


وقتی کنارت بودم


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


گمشده


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


امروز هم گذشت


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


دختر آواز خوان


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


چه صبور بود ابرچشمم


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


انتظار


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


وقتی که با منی


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


خط نگات


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


غروب


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


اوهام عاشقانه


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


تنهایی یعنی خواستن تو


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


یادت بخیر


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


آشتی کن با من


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


می خواهمت


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


بهار


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


تنهایی


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


نمک به زخم مزن

نمک به زخم مزن با کنایه درسخنت


مرا به وهم میفکن به صحت قسمت


به استعاره ی تووصف می کنم گل را


تو درتضادی و تشبیه می کنم کرمت


ببین چگونه به تلمیح می کشی به رخم


نشان عاشقیت جان فدای هر قدمت


نظیر مراعات واژه های شعر منی


به ابر وبادومه وخورشید گر بود ندمت



فرزانه


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


تو لحظه ای مانند من تنها نبودی

 

تولحظه ای مانند من تنها نبودی  

                                    
توهرزه گردمست کوچه هانبودی


یکدم نشددرگوشه ای تنهابشینی


درمانده ودلخسته دردنیانبودی


شب های تو زیبا پرازنووستاره..


دلمرده درتاریکی شبها نبودی


آندم که بایاردگرگشتی هم آغوش


دریاداین شوریده ی رسوا نبودی


آندم که بااوجام می سر میکشیدی


درفکراین جان برلب شیدا نبودی


درچشم من دریای اشک موج درموج


آنی تو محو عمق این دریا نبودی


من سالهای سال دنبال تو بودم


حتی شبی درخواب من پیدا نبودی

 

فرزانه طاهری


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


بیمارعشق بودکه از التهاب رفت


اندوه بی ثمر زندگی چه داشت


عمری چووسوسه ی یک سراب رفت


جز یادوخاطره ها حاصلی نماند


بگذشت لحظه لحظه واین روزگاررفت


مخمورسوی باده وسیاح سوی سیر


زاهدبه سوی کعبه وکارثواب رفت


هشیارومست هردواسیرزمانه اند


خوشبخت آنکه ز دنیا کنار رفت


این ره چنان بپوی نگویی درعاقبت


افسوس حاصل عمرم به بباد رفت...



فرزانه


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


آوازه خوان

 

آوازه خون بخون برام


میخوام ازدلتنگی درام


باسازدلنشین تو


یادم میادخاطره هام



تواین هوای نم زده


بااون صدای غم زده


بخون که ازخیال اون 


شدم دوباره خواب زده



بخون که باخیال اون


سرروی بالش بذارم


می خوام تورویای خودم


پلکامو روهم بذارم ..



وقتی توآواز میخونی


انگارکه همدمی دارم !


بخون بخون برای من


که دل پردردی دارم !



صدای دلنوازتو


از همه ی وجودمه!


بخون بخون که خوندنت


دوای قلب وروحمه ..



بخون همون ترانه ای


که اون برای من میخوند


کاشکی دوباره میومد


بازم کنارمن میموند...

 

 


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


گوشه گیر

دایه ای مهربانترازشانه /که نوازش کندسرم رانیست


دستی ازدوستی که برگیرد/خاک غربت زشانه هایم نیست


من همان گوشه گیرتنهایم /که بجزتومراپناهی نیست


با توخاموش میکنم صحبت /حرفهایی که ازتوپنهان نیست !


به چه کس دردخودتوانم گفت/که مراجزتورازداری نیست


تکیه برهیچکس نخواهم زد/که به کس جزتواعتمادی نیست !


هردلی راکه حق صحبت توست/عاقبت صافی وسبک باریست


لحظه هایی که هیچ نتوان گفت/باتوگفتن چه فرصت نابیست !


هیچ کس ره به خلوتم نبرد/تاتورادلبری ودلداریست


من امیدم به هیچکس نبود/تازمانیکه لطف توجاریست...

 


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


یکنفر نی میزند تنهایی خودرا


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


صنوبر


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


تو مانند من تنها نبودی

 

                                         تولحظه ای مانندمن تنهانبودی


توهرزه گردمست کوچه هانبودی


یکدم نشددرگوشه ای تنهابشینی


درمانده ودلخسته دردنیانبودی


شب های تو زیبا پرازنووستاره..


دلمرده درتاریکی شبها نبودی


آندم که بایاردگرگشتی هم آغوش


دریاداین شوریده ی رسوا نبودی


آندم که بااوجام می سر میکشیدی


درفکراین جان برلب شیدا نبودی


درچشم من دریای اشک موج درموج


آنی تو محو عمق این دریا نبودی


من سالهای سال دنبال تو بودم


حتی شبی درخواب من پیدا نبودی

 


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


رباعیات فرزانه طاهری

خدایاسال تحویل ازتومن عیدانه می خواهم


تنی سالم لبی خندان دلی مستانه می خواهم


خدایاطالعم نیکوبگردان نعمت افزون کن


دراین سال مبارک دلبری جانانه می خواهم



فرزانه  طاهری

 

 

خون برادرم بریخت توعبرت نمیکنی

 

ظالم تری زظالم وحیرت نمیکنی

 

دورخودت هزارمحافظ نشانده ای

 

ملت اگرکشند توغیرت نمیکنی !

 

فرزانه طاهری

 

 

یک عشق برای زنده بودن کافیست

 


یک خنده برای دل ربودن کافیست


صد بار اگر ترک خورد دل از یار


یک بوسه برای غم زدودن کافیست !


فرزانه طاهری

 

 

ساقیا عیدآمده میخانه راآماده کن


کوزه راپرکن زمی پیمانه راآماده کن


رقص کن بامن که دوران بی وفایی می کند


تابسازم باغمش سازوطرب آماده کن


فرزانه طاهری

 

به به چه خوش آیدکه دراین فصل بهاران


بالاله رخی روی کنم جانب صحرا


تا دست کنم حلقه به دور کمراو


ازشرم رخش رنگ رود ازرخ گلها


فرزانه طاهری

 

 

عیداست بیا رخصت دیدارم ده

 

مهمان توام به خانه ات راهم ده

 

هرچندکه فرق است میان گل وخار

 

با خارنشین ودربرت جایم ده

 

فرزانه طاهری

 

برخیز طلوع نیست هنگام ملال

 

خورشیدبرآمدست باجاه وجلال

 

عاشق رخ اومجوی درخواب وخیال

 

برخیزکه همتی کنی بهروصال

 

فرزانه طاهری

 

 خواهی که همیشه سخت آسان باشد

مگذاردلت زغم هراسان باشد

تغییر بده باور بگذشته ی خویش

ورنه که غمت به دل همانسان باشد

 

فرزانه طاهری

 

 

 

 

 

 

سهم من از زندگی سالهایی که رفته بباد


خاطرات تلخ وشیرین که فقط مونده بیاد


خستگی افسردگی تنهایی و دلمردگی


مردن و زنده شدن تاروزی که به سر بیاد


فرزانه طاهری

 

 

گفتی که شوی یارمنو راست نگفتی


گفتم چه شود عاقبت کار؟ نگفتی


آنشب که به نیتش گرفتم فالی


حافظ توچرا ؟پس توچراراست نگفتی؟


شعرفرزانه طاهری

 

 

 

امشب بیاکه کاسه ی صبرم شکسته است


زنگارغم به چهره ی زردم نشسته است


بااین شراب ها که مستم نمی کنند


ساقی زبسکه باده به من دادخسته است



شعرفرزانه طاهری

 

 واعظا تاکی نشینی وسخنرانی کنی؟

مومنی آنست نفس خود نگهبانی کنی

ای که ایمانت به تارموی زنها بسته است

کافری به زانکه باچادرمسلمانی کنی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


عید

باز هم فصل بهاران می شود


سال نوکم کم نمایان می شود


عیدمن وقتی نباشی پیش من


مثل عیدسوگواران می شود


سنبلم پژمرده همچون روح من


سبزه عیدم پریشان می شود


ماهی تنگ بلورم توی آب


از نفس افتاده بیجان می شود


آینه مات است برچشمان من


ازغم من شمع گریان می شود


جام گلگون دلم آشفته حال


گرگرفته داغ وسوزان می شود


روزمیلادم رسیده بازهم


خانه ام خالی زیاران می شود


انتظارشادباش ازسوی تو


نیست درقلبی که ویران می شود


دل بریدن ازهمه امیدها


درنبودت سخت آسان می شود


مثل هرسال دگراین سال هم


بی توعیدم طی به هجران می شود


فرزانه طاهری


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


شعر من

امشب بیاوشعرمراپرترانه کن

گل واژه ای بیاروغزل عاشقانه کن

دربزم شعروادب نیست جای من

برمن مگیرخرده وکمتربهانه کن

گیرم تمام قافیه هایم غریب است

ازعشق مثنوی بسازوبسویم روانه کن

شعرترم که پرازسوزودرداست

مصداق گریه واشک شبانه کن

این شعررابه قالب قلبم سروده ام

کمتربه وزن وعروضش نشانه کن

احساس رابه جناس وردیف نتوان گفت

کمتربه شعرمن بخندوجنونم فسانه کن

اکنون که شعرمراپاره میکنی

درآب جویباربریزوروانه کن..

                                           شعر فرزانه-طاهری


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:ادبیات ,شعر,شعرفرزانه,غزل فرزانه طاهری,شعر فرزانه طاهری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد